- نظام داشتن (عِ کَ / کِ دَ)
سامان داشتن. مرتب بودن. آراسته و به آیین بودن. استوار بودن:
اگر در سخن این جا که هست در بندم
هنوز نظم ندارد نظام و شعر شعار.
سعدی.
سررشتۀ جان به جام بگذار
کین رشته از او نظام دارد.
حافظ (از آنندراج)
اگر در سخن این جا که هست در بندم
هنوز نظم ندارد نظام و شعر شعار.
سعدی.
سررشتۀ جان به جام بگذار
کین رشته از او نظام دارد.
حافظ (از آنندراج)
